آرسام جوووونم؛آرسام جوووونم؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

پسر اردیبهشتی ما

امروز شما، عشقم

جیگر مامان، دیشب با بابایی و آتریسا جون رفتیم مغازه ی سیسمونی و این کالسکه خوشگله رو واست خریدیم مبارکت باشه عشقم سلیقه ی آتریسا جون و بابایی امروز وقتی رفته بودم آرایشگاه واسه اولین بار ازش استفاده کردی؛ نانازی مبارکت باشه بوس بوس م خیلی سبکه، همه جا میشه ببریمش؛ تا شما خسته نشی چند تا عکس پایین هم هنرهای مامانی شماست من که خیلی خوشم اومد واسه اسلایدر وب خوشگلت هم از همین روش استفاده کردم ...
26 دی 1395

8 ماهه شدی آرسام جووووون

سلام پسرم سلام گلم سلام آرسام م امروز .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 8 ماه سن دارد :.   8 ماهه شدنت مبارک عزیزم پسر خوشگل مامان، این روزها می تونی از حالت نیمه دراز خودت و بلند کنی و بشینی موقع رانندگی، مامان و می ترسونی؛ وقتی داخل کریر نشستی یهویی خودت و بلند میکنی و می خوای بشینی واااای که چقدر مامانی رو هول میکنی حرف های جدید یاد گرفتی... گ... اونگه... خیلی نانازی حرف میزنی عشقم وقتی دیگه نمی خوای غذا بخوری؛ میگی: نه... نه... نه. خب بریم سراغ عکس های این ماه شما فدا دندون های خوشگلت بشم فدا اخمش فدا خنده ش ...
26 دی 1395

آتلیه مامانی

سلام عشقم بوس بوس م خوبی مامانم عزیزدلم چند دقیقه پیش یه آتلیه کوچولو راه انداختیم و چند تا عکس خوشگل از شما گرفتم خوابت می اومد؛ خیلی خوب نشدن  یه روز دیگه سرحال تر باشی، بابایی هم باشه عکس های بهتر میگیرم عشقم انشاالله واسه جشن دندونیت می خوام این مدلی عکس بگیری، نفس خب بریم سراغ عکس ها ناناسی مامان فدات شه، پسر خوش تیپ من عشقم واسه اولین بار امروز، دس دسی کردی موهای فشن ت و بگردم قربووووووونت بشم، عشقم فدا خنده های خوشگلت بشم؛ عزیز دلم جفت دندون خوشگلت و بگردم، عشق خوشگلم فدا ژست ت بشه مامانی ...
22 دی 1395

آرسام جون 7 ماه و 7 روزه ی مامانی

سلام عزیزم سلام گل قشنگم سلام 7 ماه 7 روزه ی من .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 7 ماه و 7 روز سن دارد :. مبارکت باشه عشقم   ناناز من، چند روزی هست که یه حرف جدید یاد گرفتی... میگی: نه... نه... نه... اونه... اونه... خیلی ناز و شیرین میگی عشق من خیلی دوست داری با آبجی آتریسا و بابایی بازی کنی  وقتی چیزی رو بهت نشون میدم و بعد قایمش میکنم، ابروهای خوشگلت رو میدی بالا و دنبالش میگردی؛ عاشق این ریختی کردنتم اون لحظه دوست دارم هامت کنم فدات شم، امروز کلی عکس داری بریم ببینیم صبح از خواب پا شدی، آتریسا جون هنوز خواب بود از من خواستی که کوله آبجی رو بدم دستت اینجوری...
3 دی 1395

اولین یلدای آرسام شیرین عسل خونه ی ما

سلام آرسام م سلام عزیزم یلدای 95 اولین شب یلدای شما بود عشقم یه دورهمی کوچولو خونه مامان جون اینا داشتیم؛ خیلی خوش گذشت من و عمه اعظم؛ البته بیشتر عمه تدارک سفره رو دید، آخه من خیلی وقت نداشتم ژله هندوانه که من درست کردم و کدو تنبل خوشگل تزیین پشمک م خودم انجام دادم کیک خوشگل و میوه آرایی رو عمه اعظم انجام دادن این هم سفره ی خوشگل یلدای ما بابایی گرفتدت، آخه می ترسید از پشت سر بیفتی نفسی با کلی خواهش یه لحظه ول کرد شما رو اینجوری بابا رو نگاه نکن؛ می خورمت ها!!!!!! بابایی دیگه؛ بالش گذاشت پشت سرت تا خیالش راحت...
1 دی 1395
1